به دبی امروز فکر کن – یک کلانشهر درخشان که سر به فلک کشیده. حالا، آن را کمی بیش از نیم قرن پیش تصور کن: یک مرکز تجاری بسیار آرامتر که در اطراف یک خور پرجنبوجوش قرار گرفته بود. این تحول یکشبه اتفاق نیفتاد، بلکه یک دوره حیاتی که از اواسط قرن بیستم شروع شد، سنگ بنای آن را گذاشت. این دگردیسی باورنکردنی با دو نیروی کلیدی به حرکت درآمد: کشف نفت در سال ۱۹۶۶ و رهبری آیندهنگر شیخ راشد بن سعید آل مکتوم که در سال ۱۹۵۸ به حکومت رسید. پیش از نفت، دبی برای صید مروارید و تجارت به هوش و موقعیت مکانی خود متکی بود. بیا بررسی کنیم که چگونه پول نفت، دیدگاه استراتژیک و پروژههای زیربنایی اساسی، دبی را به شهری که امروز میشناسیم، تبدیل کردند. کاتالیزور: کشف نفت و تحول اقتصادی
لحظهای که مسیر دبی را واقعاً تغییر داد، در سال ۱۹۶۶ با کشف نفت در میدان فراساحلی «فاتح» – که به درستی «خوشاقبالی» نامیده شد – فرا رسید. در حالی که ابوظبی همسایه، پیشتر نفت کشف کرده بود، این کشف منبع درآمد حیاتی جدیدی را برای دبی فراهم کرد، درست زمانی که صنعت سنتی مروارید آن رو به افول بود. شیخ راشد بن سعید آل مکتوم، که از سال ۱۹۵۸ حاکم بود، تنها منتظر شانس نبود؛ او رویایی برای دبی به عنوان یک مرکز تجاری بزرگ در سر داشت. او پیش از این در سال ۱۹۶۳ گام جسورانهای برداشته بود و با استقراض سنگین، خور دبی را لایروبی کرد تا حتی پیش از تضمین پول نفت، آن را برای کشتیهای تجاری بزرگتر قابل دسترسی کند. هنگامی که اولین صادرات نفت در سال ۱۹۶۹ آغاز شد، قدرت مالی لازم برای تحقق جاهطلبیهای شیخ راشد را فراهم کرد. او این ثروت را به طور استراتژیک نه تنها صرف نیازهای فوری، بلکه صرف زیرساختهای بلندمدت کرد: جادهها، فرودگاه، بنادر مدرن، مدارس و بیمارستانها. او میدانست که ذخایر نفتی دبی کمتر از ابوظبی است و برای همیشه دوام نخواهد آورد، بنابراین تنوعبخشی از همان ابتدا کلیدی بود. اکتشافات بیشتر مانند میدانهای فلاح، راشد و مرغم، ذخایر را افزایش داد و دبی را به دومین تولیدکننده بزرگ در امارات متحده عربی تبدیل کرد، هرچند هنوز در مقایسه با همسایهاش کم بود. این رونق توسعه ناشی از نفت، سرمایهگذاری خارجی و هجوم گسترده کارگران مورد نیاز برای پروژههای عظیم ساختمانی را به خود جلب کرد و سفر دبی به سوی تبدیل شدن به یک بازیگر اقتصادی جهانی را آغاز نمود. آجرهای سازنده مدرنیته: تغییر در مصالح ساختمانی
تصور کن که شهری را در گرمای صحرا میسازی. به طور سنتی، دبی از آنچه در دسترس بود استفاده میکرد: سنگ مرجانی برداشت شده از دریا، آجرهای گلی خشک شده در آفتاب، و شاخ و برگ نخل (برستی) برای سقف و دیوارها. این مصالح برای خانههای حیاطدار کمارتفاع و بادگیرهای گذشته به خوبی کار میکردند، اما محدودیتهایی داشتند. ورود ثروت نفت همه چیز را تغییر داد و به دبی اجازه داد تا مصالح صنعتی جدیدی را وارد و بپذیرد که به معنای واقعی کلمه آینده آن را شکل میدادند. بتن مسلح، فولاد سازهای و صفحات بزرگ شیشه به آجرهای سازنده جدید تبدیل شدند. ناگهان، معماران میتوانستند بزرگتر و بلندتر فکر کنند. بتن، استحکام و انعطافپذیری را فراهم میکرد، در حالی که چارچوبهای فولادی امکان طراحیهای گستردهتر و نوآورانهتری را میدادند. شیشه نماهای مدرنی ایجاد کرد و اجازه داد نور به داخل فضاها سرازیر شود، اگرچه مدیریت گرمای صحرا نیازمند راهحلهای جدیدی مانند تهویه مطبوع گسترده بود. این تغییر فقط مربوط به ظاهر نبود؛ بلکه نشاندهنده دور شدن از قرنها سنت بومی به سمت سبکهای بینالمللی بود و ساخت زیرساختهای جاهطلبانهای مانند پلها و تونلها را در کنار ساختمانهای شاخص امکانپذیر میساخت. اگرچه طرحهای مدرن اولیه اکنون ممکن است ساده به نظر برسند، این انقلاب در مصالح، پایه و اساس فنی و سبکی ضروری را برای خط افق نمادینی که دبی امروز به آن مشهور است، بنا نهاد. پیریزی بنیاد: نقاط عطف زیرساختی اولیه
چشمانداز و برنامه
شیخ راشد میدانست که ساختن یک اقتصاد مدرن نیازمند زیرساختهای مدرن است. این فقط مربوط به پروژههای تصادفی نبود؛ نیاز روزافزونی به برنامهریزی وجود داشت. معمار بریتانیایی، جان آر. هریس، اولین طرح جامع دبی را در سال ۱۹۶۰ تهیه کرد که به طور قابل توجهی بر ایجاد یک شبکه جادهای برای ساختاردهی به رشد شهر و اتصال بخشهای مختلف آن تمرکز داشت. این طرح اولیه اساساً یک «نقشه راه» برای آینده بود. پل زدن بر خور: اتصال دیره و بر دبی
برای قرنها، عبور از خور دبی به معنای سوار شدن بر یک قایق چوبی کوچک به نام عبره بود. اگرچه جذاب بود، اما برای شهری با جاهطلبیهای رو به رشد، کارآمد نبود. اولین گام بزرگ برای پل زدن بر این شکاف، پل آل مکتوم بود. این پل که در سال ۱۹۶۳ افتتاح شد و در ابتدا با وامی از حاکم قطر تأمین مالی شد (که از طریق عوارض جمعآوری شده در یک غرفه چوبی ساده بازپرداخت شد!)، اولین پل دبی بود؛ یک پیوند حیاتی که مناطق تاریخی دیره و بر دبی را به هم متصل میکرد و تجارت را رونق میبخشید. بعدها یک بخش بالارونده به آن اضافه شد تا به کشتیهای بزرگتر اجازه عبور دهد. با رشد شهر، یک پل کافی نبود. راهحل؟ رفتن از زیر خور! تونل الشندغه که در سال ۱۹۷۵ افتتاح شد، یک شاهکار مهندسی قابل توجه بود – اولین تونل زیرآبی در خلیج. این تونل که با استفاده از تکنیکهای پیشرفته ساخته شده بود، یک گذرگاه دوم حیاتی را در نزدیکی بندر در حال توسعه راشد فراهم کرد، شهر را بیشتر به هم پیوند داد و ترافیک بین مراکز پرجنبوجوش دیره و بر دبی را کاهش داد. نمادی از دوران جدید: برج ساعت دیره
برج ساعت که با افتخار در یک تقاطع کلیدی در دیره ایستاده است، به سرعت چیزی فراتر از یک زمانسنج شد. این برج که حدود سالهای ۱۹۶۳-۱۹۶۵ ساخته شد، احتمالاً برای جای دادن ساعتی که حاکم قطر به شیخ راشد هدیه داده بود و برای بزرگداشت اولین صادرات نفت منطقه، طراحی آن توسط زیکی حمصی و اتو بولارد کاملاً مدرن بود. این برج که به طور استراتژیک در نزدیکی ورودی پل جدید آل مکتوم قرار گرفته بود، به عنوان یک دروازه و نمادی از پیشرفت و آرزو برای شهر به سرعت در حال تغییر عمل میکرد. اگرچه در طول سالها برای دوام بیشتر بازسازی شده است، اما همچنان یک بنای محبوب و یادآور گامهای اولیه دبی به سوی مدرنیته است. گسترش افقها: به سوی یک شبکه جادهای
توسعه زیرساختها فقط به منطقه خور محدود نمیشد. برنامههای آیندهنگرانه به مناطق دورتری نگاه میکردند. پروژه ساخت یک جاده اصلی برای اتصال دبی به ابوظبی در سال ۱۹۷۱ آغاز شد، تلاشی مشترک که نشاندهنده روحیه اتحاد امارات متحده عربی تازه تأسیس بود. این جاده تکبانده اولیه که حدود سال ۱۹۸۰ تکمیل شد، اساس چیزی را تشکیل داد که در نهایت به جاده قدرتمند شیخ زاید تبدیل شد. این جاده برای اتصال دبی به بندر و منطقه صنعتی برنامهریزی شده جبل علی حیاتی بود و زمینه را برای گسترش آینده به سمت جنوب فراهم کرد. ظهور یک چارچوب حمل و نقل جامع
پروژههای دهههای ۱۹۶۰ و ۷۰ تنها دستاوردهای جداگانهای نبودند؛ آنها سرآغاز یک سیستم حمل و نقل یکپارچه برای دبی بودند. با هدایت چشمانداز شیخ راشد و طرحهای جامع اولیه مانند طرح جان هریس در سال ۱۹۶۰، شهر شروع به در هم تنیدن جادهها، پلها و تونلها کرد. این شبکه زمینی به طور یکپارچه با توسعههای دریایی – لایروبی حیاتی خور برای جای دادن کشتیهای بزرگتر و افتتاح بندر مدرن راشد در سال ۱۹۷۲ – متصل شد. همزمان، فرودگاه بینالمللی دبی برای پاسخگویی به ترافیک رو به رشد در حال گسترش بود. این رویکرد چندجانبه، اتصالات و ظرفیت اساسی مورد نیاز برای تنوع اقتصادی آینده دبی و ظهور آن به عنوان یک مرکز جهانی را ایجاد کرد. جامعه در حال تغییر: انفجار جمعیت و تحولات اجتماعی
کشف نفت و پروژههای عظیم ساختمانی که به دنبال آن انجام شد، نه تنها خط افق دبی را تغییر داد؛ بلکه اساساً جامعه آن را دگرگون کرد. پیش از این رونق، دبی در سال ۱۹۶۰ جامعه نسبتاً کوچکی با حدود ۴۰٬۰۰۰ نفر جمعیت بود که بیشتر آنها اماراتیها و خانوادههای بازرگان جاافتاده بودند. اما مقیاس عظیم توسعه، تقاضای بسیار زیادی برای کارگران ایجاد کرد – بسیار بیشتر از آنچه جمعیت محلی میتوانست تأمین کند. این امر موج عظیمی از مهاجرت را به راه انداخت، عمدتاً از جنوب آسیا و سایر کشورهای عربی، به همراه برخی متخصصان غربی. آمارها گویای داستان هستند: جمعیت دبی از حدود ۵۹٬۰۰۰ نفر در سال ۱۹۶۸ به نزدیک ۲۷۹٬۰۰0 نفر تا سال ۱۹۸۰ افزایش یافت. رشد آنقدر سریع بود که جمعیت ممکن است تنها بین سالهای ۱۹۶۸ و ۱۹۷۵ سه برابر شده باشد. خیلی سریع، مهاجران به اکثریت تبدیل شدند و دبی را به مرکز چندفرهنگی که امروز هست، شکل دادند. این شهرنشینی سریع منجر به گسترش شهر به بیرون شد، با مناطق مسکونی و تجاری جدیدی که با استفاده از مصالح مدرن برای اسکان این هجوم ساخته شدند. در حالی که تلاشهایی برای حفظ اماکن میراثی انجام شد، روند غالب، مدرنیزاسیون سریع بود که جامعهای پویا، متنوع و گاهی بخشبندی شده را ایجاد کرد – بنیان اجتماعی برای شهر جهانی که اکنون میبینیم.