تصور کن شنهای وسیع و آفتابخورده شبهجزیره عربستان را. حالا، لکههایی از سرسبزی پرطراوت، مزارع پررونق و فناوری کشاورزی پیشرفته را مجسم کن. این تحول شگرف، داستان علمی-تخیلی نیست؛ این داستان کشاورزی در دبی و امارات متحده عربی گستردهتر است. این سفری است از کشاورزی معیشتی باستانی و مبتکرانه که عمیقاً در سنت ریشه دارد، به یک بخش مدرن و فناورمحور که با رهبری آیندهنگر و کشف نفت به حرکت درآمده است. بیا این تکامل چشمگیر را دنبال کنیم و بررسی کنیم که چگونه امارات چالشهای بیابان را به فرصتهای کشاورزی تبدیل کرد. دوران پیش از نفت: بقا و شکوفایی از طریق سنت
پیش از دوران «طلای سیاه»، زندگی در امارات متصالحه، پیشدرآمد امارات متحده عربی، گواهی بر پایداری انسان بود. اقتصاد حول محور صید مروارید، ماهیگیری، گلهداری کوچنشینی، تجارت و کشاورزی ضروری میچرخید. کشاورزی به معنای تولید در مقیاس بزرگ نبود؛ بلکه برای بقا و گذران زندگی بود – یعنی کاشتن به اندازهای که نیازهای فوری خانوادهها و جوامع را برآورده کند، اغلب در سکونتگاههای سادهای که از شاخ و برگ نخل (arish) ساخته میشد. واحههایی مانند العین و لیوا شریانهای حیاتی بودند، پناهگاههای سبزی در گستره خشک که کشت در آنها امکانپذیر بود. این مناطق حاصلخیز که با آبهای زیرزمینی پایدار بودند، به مراکز زندگی تبدیل شدند و برای هزاران سال از جوامع پشتیبانی میکردند. در قلب این کشاورزی واحهای، نخل خرمای قدرتمند (Phoenix dactylifera) قرار داشت که به عنوان «درخت زندگی» مورد احترام بود. این درخت که به طور استثنایی با گرما سازگار بود، یک ماده غذایی اصلی پرانرژی (خرما)، چوب از تنه خود، مواد بافندگی از شاخ و برگش (arish) و حتی خوراک دام از دانههایش را فراهم میکرد. اغلب، نخلها برای لایه پایینی از درختان میوه و محصولات علوفهای یا سبزیجات در سطح زمین سایه ایجاد میکردند و به این ترتیب استفاده از زمین و آب گرانبها را به حداکثر میرساندند. فراتر از نخل خرمای ضروری، تنوع محصولات به طور طبیعی به دلیل کمبود آب محدود بود. دامداری سنتی، پرورش بز و شتر برای شیر، گوشت و مواد اولیه نیز برای بقا حیاتی بود. موفقیت کاملاً به بهرهبرداری حداکثری از منابع محدود، عمدتاً منابع آب سنتی مانند چاهها و سیستم مبتکرانه فلج (Falaj) بستگی داشت. این زندگی نیازمند تدبیر فوقالعاده و سازگاری مداوم با محیط خشن بیابان بود. فلج مبتکرانه: مهار آب در بیابان
خب، ساکنان اولیه چگونه آب را در چنین سرزمین خشکی مدیریت میکردند؟ پاسخ تا حد زیادی در سیستم فلج (یا افلج) (Falaj or Aflaj)، یک شگفتی مهندسی باستانی نهفته است. آن را شبکهای از کانالهای آب دستساز تصور کن که اغلب در زیر زمین جریان دارند و برای بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی یا چشمهها و انتقال آب در مسافتهای طولانی تنها با استفاده از نیروی جاذبه طراحی شدهاند. این سیستمها برای قرنها منبع اصلی آب آشامیدنی و آبیاری در سکونتگاههای واحهای بودند. این یک اختراع جدید نبود. شواهد باستانشناسی، بهویژه در اطراف العین، نشان میدهد که سیستمهای فلج در امارات در عصر آهن مورد استفاده قرار میگرفتند و قدمت آنها احتمالاً به ۳۰۰۰ سال یا بیشتر میرسد، که آنها را در زمره قدیمیترین سیستمهای آبیاری جهان قرار میدهد. ساخت یک فلج نیازمند دانش عمیق از زمین و تلاش قابل توجه جامعه بود. آب از منبعی مانند چاه مادر (umm al-falaj) یا چشمهای در ارتفاع بالاتر برداشت میشد و از طریق تونلهایی با شیب ملایم (اغلب زیرزمینی برای کاهش تبخیر) به مزارع و روستاهای پاییندست هدایت میشد. چاههای دسترسی (thaqba) امکان نگهداری را فراهم میکردند. بسته به منبع، آنها عمدتاً به داودی (آب زیرزمینی)، غیلی (آب سطحی) یا عینی (چشمهها) طبقهبندی میشوند. نبوغ آن قابل توجه است – بدون پمپ، فقط جاذبه. با شناخت این میراث، سیستمهای فلج در محوطههای فرهنگی العین در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شدهاند و مهارتهای مرتبط با آن به عنوان میراث فرهنگی ناملموس شناخته میشوند. اما فلج چیزی فراتر از لولهکشی نبود؛ قلب جامعه بود. ساخت، نگهداری و توزیع پیچیده و عادلانه آب آن نیازمند همکاری و سازماندهی عظیمی بود که ساختارهای اجتماعی را شکل میداد و وابستگی متقابل را تقویت میکرد. حقوق آب با دقت مدیریت میشد و اطمینان حاصل میشد که همه سهم خود را دریافت میکنند. فلج به معنای واقعی کلمه به جوامع اجازه داد تا در بیابان شکوفا شوند، از کشاورزی حمایت کرده و زندگی یکجانشینی را امکانپذیر سازند. تحول بزرگ: نفت، چشمانداز و نوسازی کشاورزی
کشف نفت، با شروع صادرات در اوایل دهه ۱۹۶۰، یک تغییر بنیادین را در سراسر امارات ایجاد کرد. ناگهان، منابعی که زمانی کمیاب بودند، در دسترس قرار گرفتند و قدرت مالی برای توسعه بیسابقه پس از تشکیل امارات متحده عربی در سال ۱۹۷۱ را فراهم کردند. این ثروت جدید به شدت با محدودیتهای منابع دوران پیش از نفت در تضاد بود. نیروی محرکه تغییرات کشاورزی، دیدگاه مرحوم شیخ زاید بن سلطان آل نهیان، بنیانگذار امارات متحده عربی بود. او با شور و اشتیاق از ایده «سبز کردن بیابان» حمایت کرد و از دهه ۱۹۷۰ به بعد، ثروت نفت را در توسعه کشاورزی سرمایهگذاری کرد. دولت حمایتهای قابل توجهی ارائه داد: یارانهها، زمین رایگان برای شهروندان، کمکهای فنی و تأسیس مؤسسات تحقیقاتی، که همگی با هدف تقویت امنیت غذایی، بهبود محیط زیست و تنوع بخشیدن به اقتصاد به دور از وابستگی به نفت انجام شد. فناوری به عامل اصلی توانمندساز تبدیل شد. انقلابی در مدیریت آب شاهد ظهور کارخانههای آب شیرینکن بود که آب شیرین را تأمین میکردند، در کنار استفاده گسترده از آبیاری مدرن کارآمد مانند سیستمهای قطرهای و هوشمند که اغلب جایگزین روشهای سنتی شدند. استفاده از پساب فاضلاب تصفیهشده (TSE) نیز بخشی از این استراتژی شد. کشاورزی در محیط کنترلشده (CEA) رونق گرفت، و گلخانهها امکان کشت محصولات در تمام طول سال مانند گوجهفرنگی و خیار را فراهم کردند و با آب و هوای سخت مقابله کردند. اخیراً، امارات از هیدروپونیک (کشت بدون خاک) و کشاورزی عمودی پیشرفته استقبال کرده است که به طور چشمگیری نیاز به آب و زمین را کاهش میدهد. این پیشرفت فناورانه، با پشتوانه سرمایهگذاری سنگین در تحقیقات کشاورزی مناطق خشک (توسعه محصولات مقاوم به شوری، بهبود نخل خرما از طریق کشت بافت)، امکان کشت تنوع بسیار بیشتری از محصولات را فراهم کرد و چشمانداز کشاورزی را دگرگون ساخت. میراث و تداوم: کشاورزی در فرهنگ اماراتی
نفوذ کشاورزی در میراث اماراتی عمیق است و زندگی جامعه را مدتها پیش از آنکه برجهای نفتی افق را پر کنند، شکل داده بود. زندگی سنتی واحهای، که حول محور نخل خرما و با مدیریت سیستم تعاونی فلج اداره میشد، پیوندهای اجتماعی قوی، پایداری، تدبیر و همبستگی را تقویت میکرد. نخل خرما فقط غذا نبود؛ نمادی قدرتمند از رزق و روزی، سخاوت و سرسختی لازم برای شکوفایی در بیابان بود – نمادی که هنوز هم عمیقاً در فرهنگ امروز ریشه دارد. این بنیاد کشاورزی، ساختارهای اقتصادی و اجتماعی گذشته را بنا نهاد. حتی با مدرنیزاسیون سریع، یک انگیزه قدرتمند برای ارج نهادن به این گذشته و پرورش آینده از طریق حفظ میراث کشاورزی وجود دارد. تو این تعهد را در عمل از طریق ابتکارات مختلف میبینی. جشنوارههای میراثی پر جنب و جوش، مانند جشنواره معروف خرمای لیوا، نخل خرما را جشن میگیرند، بهترین میوهها، صنایع دستی سنتی را به نمایش میگذارند و اطمینان حاصل میکنند که دانش کشت منتقل میشود. محوطههای میراثی حفاظتشده، مانند واحه العین ثبت شده در یونسکو و دهکدههای میراثی در دبی و حتا، دریچههایی به زندگی کشاورزی سنتی، همراه با سیستمهای فلج و ابزارهای قدیمی، ارائه میدهند. مؤسسات تحقیقاتی برای مستندسازی دانش سنتی و پیوند آن با علم مدرن تلاش میکنند، گاهی اوقات حتی سیستمهای فلج باستانی را برای استفاده عملی در کنار آبیاری مدرن بازسازی میکنند. برنامههای آموزشی با هدف زنده نگه داشتن این سنتها، قدردانی از ریشههای کشاورزی ملت را در بین همه نسلها تقویت میکنند. این به معنای احترام به ریشههای عمیق و در عین حال پذیرش نوآوری است.