دبی را تصور کن. چه چیزی به ذهنت میآید؟ آسمانخراشهای درخشان که ابرها را میشکافند؟ مراکز خرید لوکس؟ شاید حتی یک پیست اسکی سرپوشیده؟ به راحتی فراموش میشود که در زیر این شگفتیهای مدرن، تاریخی نهفته است که نه با فولاد و شیشه، بلکه با خورشید، شن و دریا شکل گرفته است . مدتها قبل از اینکه رونق نفت خط افق دبی را دگرگون کند، این شهر مکانی متفاوت بود – یک سکونتگاه ساحلی که زندگی در آن با ریتم جزر و مد و فصول حرکت میکرد . این مقاله به آن دوران اولیه میپردازد و معماری سنتی هوشمندانه اماراتی، استفاده هوشمندانه از مصالح محلی و تکنیکهای توسعهیافته برای شکوفایی در اقلیمی طاقتفرسا را بررسی میکند . ما کشف خواهیم کرد که چگونه مردم خانهها و جوامع راحت و پایداری را با استفاده از منابعی که طبیعت فراهم کرده بود، با انگیزه نیروهای دوگانه سازگاری با اقلیم و نیازهای فرهنگی ساختند . ساختوساز برای بقا: اقلیم و فرهنگ به مثابه معماران
زندگی در دبیِ پیش از نفت به معنای رویارویی با چالشهای جدی زیستمحیطی بود. گرمای بیامان، رطوبت خفهکننده، تابش شدید آفتاب و طوفانهای گرد و غبار کورکننده گاهبهگاه را تصور کن . بقا، چه رسد به آسایش، نیازمند راهحلهای هوشمندانه بود . اما فقط اقلیم نبود که ساختمانها را شکل میداد؛ ارزشهای فرهنگی ریشهدار نیز نقش حیاتی ایفا میکردند . اهمیت حریم خصوصی خانواده، معروف به سَتر، در درجه اول اهمیت قرار داشت و بر طراحیها تأثیر میگذاشت تا زندگی خانگی را از دید عموم محافظت کند . مهماننوازی نیز کلیدی بود و فضاهای اختصاصی مانند مجلس برای استقبال از مهمانان طبق سنت مورد نیاز بود . بنابراین، هدف معماری سنتی اماراتی دوگانه بود: ایجاد خرداقلیمهای قابل زندگی که پناهگاهی در برابر محیط خشن ارائه دهند و طراحی فضاهایی که از بافت اجتماعی و فرهنگی جامعه حمایت کنند . این نیازهای اساسی، نوآوریهای باورنکردنی را در استفاده از مصالح محلی و فرمهای معماری برانگیخت . هدایای زمین: پالت مصالح ساختمانی سنتی دبی
زنجیرههای تأمین پیچیده را فراموش کن؛ سازندگان سنتی در دبی برای تأمین مصالح به محیط اطراف خود نگاه میکردند . دریا، خور، شنهای صحرا و نخل همیشه حاضر خرما، یک کیت ساختوساز شگفتانگیز و همهکاره را ارائه میدادند . این اتکا به منابع محلی فقط کاربردی نبود؛ ذاتاً پایدار بود و شامل حداقل آلودگی و مصرف انرژی میشد، و اغلب فقط به خورشید برای خشک کردن آجرها متکی بود . بیایید به اجزای اصلی این پالت مصالح ساختمانی سنتی نگاهی بیندازیم. سنگ مرجانی (بیت مرجان / فروش)
سنگ مرجانی (که اغلب فروش نامیده میشود) در امتداد ساحل یافت میشد و از بستر دریا و صخرههای مرجانی برداشت میشد . پس از خشک شدن برای کاهش میزان نمک، به مصالحی محبوب برای ساختمانهای مهمی مانند مساجد، خانههای تجار و برجهای دفاعی تبدیل شد . چرا مرجان؟ نسبتاً سبک اما بادوام بود و طبیعت متخلخل آن به دیوارها اجازه «تنفس» میداد و از طریق تبخیر به خنکسازی کمک میکرد . همچنین عایق حرارتی خوبی ارائه میداد، گرمای روز را جذب میکرد و آن را به آرامی در شب آزاد میکرد . سازندگان از ملاتهایی مانند جص بحر (مخلوطی از آهک، ماسه و صدف دریایی) یا ملاتهای پایه گچی برای اتصال سنگها استفاده میکردند و گاهی اوقات از سنگ صدفی محکمتر از خور برای پیها بهره میبردند . گچ (جص)
گچ از شورهزارهای نمکی (سبخه) نزدیک خور تهیه میشد و به گچ ساختمانی به نام جص فرآوری میشد . این ماده همهکاره به عنوان چسباننده، اندود صاف برای دیوارها و واسطهای برای کندهکاریهای تزئینی پیچیده (نقش) با طرحهای هندسی عمل میکرد . همچنین برای محافظت از سقفها، اغلب مخلوط با خاک رس برای کاشیها، استفاده میشد و حتی قبل از رایج شدن شیشه، پنجرههای مشبک سادهای را تشکیل میداد که ضمن ایجاد سایه، امکان جریان هوا را فراهم میکرد . گل و آجرهای گلی (خشت / لبن)
گل همهجا بود و به راحتی از صحرا یا بستر خور جمعآوری میشد . به عنوان ملات پایه عمل میکرد و مهمتر از آن، به آجرهای خشکشده در آفتاب (لبن یا خشت) تبدیل میشد . دیوارهای ضخیم آجری گلی عایق حرارتی بسیار خوبی فراهم میکردند و فضای داخلی را در طول روزهای سوزان به طور قابل توجهی خنکتر نگه میداشتند . گاهی اوقات، برای تقویت، چوب اضافه میشد . برای محافظت بیشتر در برابر رطوبت، به ویژه در نزدیکی زمین، سازندگان اغلب از صاروج، یک ملات ضد آب مخصوص ساخته شده از خاک رس قرمز و کود حیوانی، استفاده میکردند . نخل همهکاره (عریش / برستی)
نخل خرما (Phoenix dactylifera) واقعاً یک هدیه بود و مصالح ساختمانی متعددی را فراهم میکرد . شاخ و برگهای آن (سعف) با مهارت به حصیرهایی (دعن) بافته میشدند که برای دیوارها، جداکنندهها و سقفسازی، بهویژه در کلبههای سادهتر عریش یا برستی – پناهگاههای عالی و قابل تنفس برای ماههای تابستان – استفاده میشدند . تنههای محکم آن (جذع) به تیرها و ستونهای ضروری تبدیل میشدند . حتی الیاف آن (لیف) به طناب تبدیل میشدند و حصیربافی با برگ نخل (صفافه) برای ساخت وسایل مفید مختلفی به کار میرفت . چوب ضروری (مانگرو / چندل)
در حالی که چوب نخل برای اهداف زیادی استفاده میشد، برای قابهای سازهای، تکیهگاههای سقف، درها و پنجرهها به چوب محکمتری نیاز بود . تیرهای مانگرو (چندل)، که اغلب از شرق آفریقا یا هند وارد میشدند، بسیار ارزشمند بودند . طول معمول آنها (حدود ۴ متر) اغلب حداکثر اندازه اتاقها را تعیین میکرد . استفاده از چندل وارداتی، بهویژه در ویژگیهای برجستهای مانند بادگیرها، میتوانست نشانهای ظریف از ثروت صاحبخانه نیز باشد . طراحیهای هوشمندانه برای زندگی در صحرا
داشتن مصالح مناسب تنها نیمی از مبارزه بود؛ نبوغ واقعی در نحوه مونتاژ آنها نهفته بود . معماری دبیِ پیش از نفت فقط چیدن سنگها یا بافتن شاخ و برگ نخل نبود؛ بلکه شامل طراحیهای هوشمندانهای بود که با اقلیم و فرهنگ کار میکردند، نه علیه آنها . دو ویژگی به طور خاص این نبوغ را به نمایش میگذارند: بادگیرهای زیبای برجیل و پناهگاه خصوصی خانه حیاطدار. بادگیر (برجیل): تهویه مطبوع طبیعی
برجیل (یا بادگیر) که فوراً قابل تشخیص است، یکی از ویژگیهای بارز معماری سنتی اماراتی است که بهویژه در مناطقی مانند الفهیدی برجسته است . اعتقاد بر این است که این برجها، که تحت تأثیر طرحهای بادگیر ایرانی بودهاند و در اواخر قرن نوزدهم یا اوایل قرن بیستم ظاهر شدهاند، چیزی فراتر از تزئینی بودهاند . برجیل معمولاً مربع یا مستطیل شکل است، به طور مشخصی از سقف بالاتر میرود و در طرفین خود دهانههایی دارد که برای گرفتن نسیمهای خنکتری که در ارتفاعات بالاتر میوزند طراحی شدهاند . این برجها که از سنگ مرجانی، خشت، گچ و چوب (تیرهای چندل رایج بودند) ساخته میشدند، مانند تهویه مطبوع طبیعی عمل میکردند . چطور کار میکند؟ واقعاً هوشمندانه است. برج باد را میگیرد و آن را از طریق کانالهای عمودی به اتاقهای پایینی هدایت میکند . این هوای خنک ورودی، هوای گرمتر و مانده داخل خانه را به سمت بالا و از طریق دهانههای دیگر برج به بیرون میراند و یک چرخه تهویه طبیعی و مداوم ایجاد میکند . حتی بدون باد، گرم شدن برج توسط خورشید میتواند یک جریان هوای صعودی (اثر دودکش خورشیدی) ایجاد کند و هوای خنکتر را از پایین بکشد . گاهی اوقات، پارچههای مرطوب در دهانهها آویزان میشدند تا خنککنندگی تبخیری را اضافه کنند . نتیجه؟ کاهش قابل توجه دمای داخلی – به طور بالقوه تا ۱۰ درجه سانتیگراد – که زندگی را بسیار قابل تحملتر میکرد . داشتن برجیل همچنین نمادی از موقعیت اجتماعی بود که نه تنها ثروت، بلکه سرمایهگذاری در آسایش و طراحی هوشمندانه را به نمایش میگذاشت . خانه حیاطدار (بیت): یک واحه خصوصی
یکی دیگر از سنگ بناهای طراحی سنتی، خانه حیاطدار یا بیت بود . این چیدمان که در سراسر منطقه رایج بود، کاملاً با اقلیم و هنجارهای اجتماعی دبی سازگار بود . مفهوم ساده است: اتاقها در اطراف یک حیاط مرکزی و روباز چیده شدهاند . از خیابان، این خانهها اغلب نمایی یکپارچه و خصوصی با پنجرههای کم ارائه میدادند و زندگی را به درون متمرکز میکردند . این جهتگیری به درون برای حفظ حریم خصوصی خانواده (سَتر)، یک ارزش فرهنگی اصلی، حیاتی بود . حیاط خود یک شگفتی چندکاره بود. از نظر اقلیمی، به عنوان یک تنظیمکننده حرارتی عمل میکرد . در بیشتر ساعات روز توسط دیوارهای اطراف سایهدار میشد و به مخزنی از هوای خنکتر، بهویژه در طول شب، تبدیل میشد . در طول روز، با بالا رفتن هوای گرمتر، این هوای خنکتر به اتاقهای مجاور کشیده میشد و تهویه طبیعی را تقویت میکرد . کاشت درختان یا افزودن یک آبنمای کوچک میتوانست این اثر خنککنندگی را از طریق سایه و تبخیر افزایش دهد . از نظر اجتماعی، حیاط قلب خانه بود – فضایی امن و خصوصی برای فعالیتهای خانوادگی، صرف غذا و حتی خوابیدن در شبهای گرم، که از دید عموم محافظت میشد . همچنین به تسهیل جداسازی سنتی فضاها، مانند قسمت پذیرایی مردان (مجلس) و بخشهای خانوادگی (حرم) کمک میکرد . دستان سازنده دبی قدیم: صنعتگران و دانش فنی
چه کسانی واقعاً این سازههای قابل توجه را ساختند؟ نه معماران کت و شلواری، بلکه صنعتگران محلی بسیار ماهر معروف به استادها . این استادکاران سازنده، دانش نسلها را در مورد مصالح محلی، الگوهای اقلیمی و تکنیکهای مؤثر ساختمانی در اختیار داشتند . آنها به طور شهودی میدانستند چگونه بهترین سنگ مرجانی را انتخاب کنند، ملات گل مناسب را مخلوط کنند یا ساختمانی را برای گرفتن نسیم جهتدهی کنند . مهارتهای آنها همه چیز را شامل میشد، از پیریزیهای محکم، اغلب با استفاده از سنگ صدفی، تا برپایی دیوارها و سقفهای مستحکم و ساخت برجیلهای پیچیده . کارهای نهایی، مانند گچکاری صاف، کندهکاریهای تزئینی نقش و ساخت عناصر چوبی نیز بخشی از مجموعه مهارتهای آنها بود . ساختوساز به نیروی کار محلی متکی بود و مهارتها از طریق شاگردی منتقل میشد، اگرچه تأثیر صنعتگران مهاجر، بهویژه از ایران که ایدههایی مانند برجیل را به ارمغان آوردند، نیز قابل توجه بود . پژواکهای گذشته: میراث
معماری سنتی دبیِ پیش از نفت، گواهی بر نبوغ و کاردانی انسان است . این معماری درک عمیقی از چگونگی زندگی هماهنگ در یک محیط چالشبرانگیز را به نمایش میگذارد، با استفاده از مصالح محلی و استراتژیهای طراحی غیرفعال، مدتها قبل از اینکه «پایداری» به یک واژه رایج تبدیل شود . این ساختمانها فقط پناهگاه نبودند؛ آنها پاسخگو به اقلیم، حساس به فرهنگ و با مهارتی باورنکردنی ساخته شده بودند . خوشبختانه، مکانهایی مانند محله تاریخی الفهیدی نمونههای ملموسی از این میراث را حفظ میکنند و به ما امکان میدهند در زمان به عقب برگردیم و از پایههایی که دبی مدرن – کاملاً به معنای واقعی کلمه – بر روی آنها ساخته شده است، قدردانی کنیم . درک این گذشته، قدردانی عمیقتری از سفر باورنکردنی این شهر به ما میدهد. چرا خودت سری به الفهیدی نزنی و این تاریخ را از نزدیک نبینی؟