دبی را تصور کن. چه چیزی به ذهنت میآید؟ آسمانخراشهای درخشانی که ابرها را میشکافند؟ طراحیهای آیندهنگرانهای که انگار جاذبه را به چالش میکشند؟ این تصویری است که در سراسر جهان شناخته شده، نمادی از جاهطلبی و ابرمدرنیته . اما فقط چند دهه به عقب برگرد، و تصویر کاملاً متفاوت بود. یک سکونتگاه آرام را تصور کن که در اطراف یک خور طبیعی قرار گرفته، خط افق آن با ساختمانهای کمارتفاع از سنگهای مرجانی و بادگیرهای هوشمندانه تعریف شده، نه غولهای فولادی و شیشهای . سفر از آن دهکده ماهیگیری و صید مروارید محقر به مرکز جهانی آسمانخراشها که امروز میبینیم، چیزی کمتر از شگفتانگیز نیست . دبی با تغذیه از رهبری رویایی و تغییرات استراتژیک اقتصادی، بهویژه کشف نفت و تنوعبخشی پس از آن، دستخوش تحولی باورنکردنی شد . بیا این تکامل چشمگیر را دنبال کنیم و مراحل متمایز آن را بررسی کنیم: آغاز پیش از نفت متمرکز بر خور، رشد انفجاری پس از رونق نفت، ورود معماران جهانی که شهر عمودی را شکل دادند، و نقش پیچیده دبی در شهرسازی مدرن . دبی پیش از رونق: زندگی متمرکز بر خور
پیش از سال ۱۹۶۶، زمانی که نفت همه چیز را تغییر داد، دبی دنیای دیگری بود . زندگی حول محور خور دبی یا همان Dubai Creek میچرخید، یک ورودی طبیعی آب دریا که به عنوان قلب این سکونتگاه عمل میکرد و مناطق Deira و Bur Dubai را از هم جدا میکرد . این خور فقط یک ویژگی جغرافیایی نبود؛ بلکه شاهرگ حیاتی جامعه بود و پناهگاهی امن برای لنجهای سنتی (dhows) فراهم میکرد که برای تجارت و صید مروارید ضروری بودند . داستان دبی مدرن واقعاً از سال ۱۸۳۳ آغاز میشود، زمانی که خانواده Al Maktoum، اعضای برجسته قبیله Bani Yas، با تشخیص پتانسیل خور، در شبهجزیره Shindagha ساکن شدند . اقتصاد اولیه عمیقاً به دریا گره خورده بود و به ماهیگیری، صنعت زمانی پرسود غواصی مروارید، و تجارت منطقهای که توسط آن لنجها تسهیل میشد، متکی بود . این دبی اولیه چه شکلی بود؟ آسمانخراشها را فراموش کن؛ به معماری کاربردی و سازگار با اقلیم فکر کن . خانههای اولیه اغلب کَپَرهای ساده barasti بودند که از شاخ و برگ نخل ('areesh') ساخته میشدند و پناهگاه اولیهای در برابر گرمای شدید فراهم میکردند . با رونق تجارت، بهویژه تجارت مروارید، و افزایش رفاه، سازههای دائمیتری پدیدار شدند . سازندگان از مصالح در دسترس استفاده میکردند: سنگهای مرجانی جمعآوری شده از دریا، گچ و ملات گل از شورهزارهای خور، و تنههای نخل برای سقفسازی . ساختمانها کمارتفاع و در هم تنیده بودند و کوچههای باریک و سایهداری به نام sikkas ایجاد میکردند – روشی هوشمندانه برای به حداقل رساندن قرار گرفتن در معرض نور خورشید و تشویق جریان هوا . بسیاری از خانهها دارای حیاطهای داخلی بودند که برای حفظ حریم خصوصی و خنکسازی مطابق با هنجارهای فرهنگی بسیار مهم بودند . شاید هوشمندانهترین ویژگی، barjeel یا بادگیر بود، منظرهای رایج در خانههای بزرگتر که برای گرفتن نسیم و هدایت هوای خنک به پایین طراحی شده بود – نوعی تهویه مطبوع طبیعی . عناصر طراحی سنتی اسلامی مانند صفحههای mashrabiya ضمن ایجاد سایه و حفظ حریم خصوصی، جلوهای تزئینی نیز میافزودند . خور همچنان در مرکز همه چیز قرار داشت و اهمیت آن زمانی افزایش یافت که دبی در سال ۱۸۹۴ به یک بندر بدون مالیات تبدیل شد و بازرگانان را از سراسر منطقه جذب کرد . گامهای محقرانهای به سوی مدرنیزاسیون در دهه ۱۹۵۰ با لایروبی خور و تأسیس Dubai Municipality آغاز شد، اما شهر همچنان یک سکونتگاه نسبتاً کوچک و ارگانیک بود که توسط سنت و تجارت شکل گرفته بود . کاتالیزور نفت: شعلهور ساختن گسترش سریع
سال ۱۹۶۶ همه چیز را تغییر داد. کشف نفت در میدان نفتی Fateh فقط یک شانس نبود؛ بلکه جرقهای بود که تحول انفجاری دبی را شعلهور ساخت . ناگهان، این امارت سرمایه لازم برای تأمین مالی دیدگاه جاهطلبانه حاکم خود، Sheikh Rashid bin Saeed Al Maktoum را به دست آورد . در حالی که نفت ثروت به همراه آورد، ذخایر نفتی دبی به اندازه برخی همسایگانش وسیع نبود . این امر Sheikh Rashid را به سمت یک استراتژی حیاتی سوق داد: استفاده از پول نفت نه فقط برای نیازهای فوری، بلکه برای سرمایهگذاری سنگین در زیرساختهایی که اقتصاد را از وابستگی به نفت دور کرده و بر تجارت، گردشگری و امور مالی متمرکز کند . این آیندهنگری کلید ساختن مرکز جهانی بود که امروز میشناسیم . سرعت تغییرات پس از سال ۱۹۶۶ سرسامآور بود . ساختوساز، با تغذیه از درآمدهای نفتی، رونق گرفت . بین سالهای ۱۹۶۰ تا ۲۰۲۳، جمعیت شهر ۸۰ برابر و مساحت شهری آن ۱۷۰ برابر شد . Sheikh Rashid پروژههای زیربنایی حیاتی را رهبری کرد: Dubai International Airport از سال ۱۹۶۰، با پیشبینی رشد، آغاز شده بود . خور برای مدیریت تجارت بیشتر، توسعه بیشتری یافت . جادههای جدیدی ساخته شد که برای حمل مصالح ساختمانی مدرن مانند بتن و فولاد، که به سرعت جایگزین مصالح سنتی شدند، ضروری بود . بیمارستانها، مانند Rashid Hospital که توسط John Harris طراحی شده بود، و مدارس پدیدار شدند . تشکیل UAE در سال ۱۹۷۱ و افزایش قیمت نفت در دهه ۱۹۷۰ این گسترش را بیشتر تسریع کرد . اولین نماد بزرگ این دوران جدید چه بود؟ به چیزی جز Dubai World Trade Centre (DWTC) که در سال ۱۹۷۹ تکمیل شد، نگاه نکن . DWTC که توسط معمار بریتانیایی John Harris، طراح اولین طرح جامع دبی نیز بود، طراحی شده بود، یک بیانیه جسورانه بود . با ۳۹ طبقه، در آن زمان بلندترین ساختمان خاورمیانه بود، نشانهای آشکار از جاهطلبی دبی . موقعیت آن، که در آن زمان تا حدی در جاده به سمت ابوظبی (اکنون Sheikh Zayed Road) منزوی بود، نشاندهنده یک تغییر قاطع در توسعه به دور از منطقه سنتی خور بود . DWTC در جذب کسبوکارهای بینالمللی و میزبانی رویدادهای بزرگ نقش اساسی ایفا کرد و به طور قابل توجهی اقتصاد را تقویت نمود . از نظر معماری، این دوره شاهد حرکتی به سمت مدرنیسم، با استفاده از بتن، فولاد و شیشه بود، اگرچه گاهی به دلیل عدم هماهنگی یا حساسیت نسبت به محیط محلی مورد انتقاد قرار میگرفت . بندر Jebel Ali Port (۱۹۷۹)، منطقه آزاد Jebel Ali Free Zone (JAFZA، ۱۹۸۵)، و راهاندازی شرکت هواپیمایی Emirates airline (۱۹۸۵) رشد را بیشتر تقویت کردند و نقش دبی را به عنوان یک قطب لجستیکی تثبیت نمودند . این دوران زمینه را برای رونق آسمانخراشها که در راه بود، فراهم کرد و دبی را با سرعتی سرسامآور متحول ساخت . رسیدن به ابرها: استعدادهای جهانی خط افق را شکل میدهند
در حالی که DWTC سالها پابرجا بود، تب واقعی آسمانخراشسازی در اواخر دهه ۱۹۹۰ آغاز شد و از سال ۲۰۰۵ به بعد به اوج خود رسید . نمادهای اولیه مانند Burj Al Arab بادبانی شکل (۱۹۹۹) و برجهای شیک Emirates Towers (۲۰۰۰) نشاندهنده سطح جدیدی از جاهطلبی معماری بودند که برای جلب توجه جهانی طراحی شده بودند . با بزرگتر و پیچیدهتر شدن پروژهها و هدفگذاری برای کسب جایگاه نمادین، دبی به تخصص در سطح جهانی نیاز پیدا کرد . چرا معماران جهانی را بیاوریم؟ ساده است: مقیاس و پیچیدگی، نیازمند تجربه بینالمللی، تکنیکهای پیشرفته، و استعداد برای خلق بناهای شاخصی بود که دبی را در نقشه جهانی قرار دهد . خب، چه کسانی به این فراخوان پاسخ دادند؟ مجموعهای از معماران ستاره و شرکتهای بزرگ بینالمللی، مجذوب فرصت ساختوسازهای بزرگ و جسورانه، به دبی سرازیر شدند . شرکت بریتانیایی Atkins، Burj Al Arab فراموشنشدنی را به ما هدیه داد . غول آمریکایی Skidmore, Owings & Merrill (SOM)، نماد نهایی، یعنی Burj Khalifa را تحویل داد که هنوز هم بلندترین ساختمان جهان است و طراحی آن الگوهای اسلامی را تداعی میکند . شرکت Foster + Partners، به رهبری Norman Foster، با طراحیهای پایداری مانند برج The Index و هتل Lana Dorchester مشارکت کرد . مرحومه Zaha Hadid سبک سیال و آیندهنگرانه خاص خود را با پروژههایی مانند The Opus به ارمغان آورد . و ظهور استعدادهای مستقر در دبی مانند Killa Design، مسئول موزه خیرهکننده Museum of the Future را فراموش نکنیم . دیگر بازیگران اصلی مانند RMJM (درگیر در Dubai Marina و DIFC)، Gensler، LWK + Partners (Burj Crown)، GAJ، و Calatrava International (طراح برج برنامهریزی شده Dubai Creek Tower) نیز مشارکتهای قابل توجهی داشتند . تأثیر این هجوم استعدادهای جهانی چه بود؟ این امر به سرعت پذیرش روندهای بینالمللی و روشهای ساختوساز پیشرفته را تسریع بخشید . این امر منجر به ظهور "معماری ستارهای" (starchitecture) شد، جایی که ساختمانها تا حدی به دلیل طراحان مشهورشان به شهرت رسیدند . نتیجه، خط افق متنوع و گاه خیرهکننده و التقاطی است که امروز میبینیم – ترکیبی از سبکهای هایتک، آیندهنگرانه و پستمدرن . البته، این اتکا به طرحهای وارداتی نیز بحثهایی را برانگیخت. سوالاتی در مورد حفظ هویت معماری محلی و منطق زیستمحیطی ساخت برجهای شیشهای در گرمای صحرا مطرح شد . صرفنظر از این، همکاری بین توسعهدهندگان جاهطلب و این شرکتهای جهانی بدون شک در ایجاد خط افق تماشایی و مشهور جهانی که دبی مدرن را تعریف میکند، نقش اساسی داشته است . دبی در صحنه جهانی: الگویی از شهرسازی مدرن؟
رشد شهابسنگوار دبی نه تنها چشمانداز خود را تغییر داده؛ بلکه این شهر را به یک موضوع بحث اصلی در گفتگوهای جهانی درباره توسعه شهری مدرن تبدیل کرده است . دبی چگونه دیده میشود؟ این شهر به عنوان نمونهای جذاب و پیچیده از رشد شهری فوقالعاده سریع و از بالا به پایین دیده میشود . برنامهریزان و معماران در سراسر جهان مسیر آن را مطالعه میکنند، درسهایی میگیرند و سوالات مهمی را مطرح میکنند . "مدل دبی" (Dubai Model) اغلب به استراتژی خاص آن اشاره دارد: توسعه با حمایت دولت، مناطق آزاد تخصصی که سرمایهگذاری خارجی را جذب میکنند، هزینههای هنگفت زیرساختی (فرودگاهها، بنادر، مترو)، تمرکز بر "معماری ستارهای" (starchitecture) نمادین، و بازاریابی جهانی تهاجمی . این رویکرد، بیابان را به مناطق شهری متراکم و جزایر مصنوعی، ظاهراً یکشبه، تبدیل کرد . چرا به آن "شهر آسمانخراشها" (Skyscraper City) میگویند؟ این نام برازنده آن است. با پیشتازی Burj Khalifa و بالاترین تراکم ساختمانهای با ارتفاع بیش از ۳۰۰ متر در هر نقطه از جهان، هویت دبی بدون شک عمودی است . این برجها فقط مربوط به تراکم نیستند؛ آنها نمادهای قدرتمندی از مدرنیته، ثروت، ارتباط جهانی و جاهطلبی محض هستند . بلندمرتبهسازی در دبی بیانیهای به جهان است . این مدل قطعاً تأثیرگذار بوده و الهامبخش شهرهای دیگری شده است که به دنبال شناخت سریع جهانی هستند – گاهی به آن "اثر دبی" (Dubai Effect) گفته میشود . توسعهدهندگان مستقر در دبی حتی این مدل را صادر کردهاند و پروژههای بزرگی را در خارج از کشور ساختهاند . با این حال، این توسعه سریع بدون منتقد هم نیست . نگرانیها اغلب در مورد هزینه زیستمحیطی مطرح میشود – انرژی مورد نیاز برای خنک کردن این همه شیشه، منابع مصرف شده در پروژههای ساختمانی عظیم، و تأثیر مناظر مصنوعی . خودِ طرح شهری اغلب به دلیل خودرو محور بودن، پراکندگی، و فقدان فضاهای مناسب برای پیادهروی، بهویژه در مناطق جدیدتر که تحت سلطه بزرگراهها هستند، مورد انتقاد قرار میگیرد . مسائل اجتماعی-اقتصادی، از جمله شرایط نیروی کار مهاجر عظیمی که شهر را ساختهاند و جداسازی اجتماعی بالقوه، نیز بخشی از این گفتگو هستند . برخی استدلال میکنند که تمرکز بر نمایش و شکوه گاهی اوقات ایجاد فضاهای شهری ظریف و قابل زندگی یا هویت محلی متمایز را تحتالشعاع قرار میدهد، اگرچه تلاشهایی برای حفظ اماکن میراثی وجود دارد . داستان دبی همچنان ادامه دارد، با طرحهایی مانند Dubai 2040 Urban Master Plan که با هدف پایداری و قابلیت زندگی بیشتر، نشاندهنده آگاهی از این چالشها است . این شهر همچنان نمادی قدرتمند از رشد فوقالعاده و آزمایشهای معماری، و یک مطالعه موردی پیچیده برای شهرسازی قرن بیست و یکم باقی مانده است .